آی دانشمند


Bia2BND.Com

هفته پیش جنب باغ ارم
سیبی افتاد صاف توی سرم!

بعد از آن ماجرا کسی یک بند
می زند داد: آی دانشمند!

باز مانده است چون در دیزی
بی حیا پس تو هم بگو چیزی!

نیست لازم به دوزی و کلکی
تئوری طرح کن تو هی الکی!

بعد یک هفته چشم بسته ندید
می شوی شکل نخبه های جدید!

غیر مجری با نبوغ نود
به خدا هیچ کس نمی فهمد!

می شوی موجبات فخر وطن
فرض کن جاذبه نبود اصلاً!

تو که شب تا به صبح بیداری
از نیوتون چه چیز کم د اری؟!

من هم از گفته اش کمی آره
با خودم گفتم ای همه کاره!

باورم شد که نیستم همچین...
شده ام فیلسوف بعد از این!

خواب دیدم درخت ها شمع اند
فیلسوفان به دور من جمع اند!

رفته بودیم پیش اقلیدس
من و فارابی و ارشمیدس!

روی مان تا به روی هم شد وا
توی ویلای ماخ شد دعوا!

لاجرم بعد بحث های غلط
همه تسلیم من شدند فقط!

با گوتنبرگ رفته بودم پیست
به گمانم حدود ساعت بیست!

بی جهت زنگ زد یهو بقراط
که کجا رفته ای تو با سقراط؟!

فارادی را حوالی تجریش
کاشتم عصر جمعه هفته پیش!

آری البته با چنین ترفند
می شود شد شبانه دانشمند!
 نسیم عرب امیری


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد