زخمهای عشق

در یک روز گرم تابستان پسر کوچکی با عجله لباسهایش را درآورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت. مادرش از پنجره نگاهش میکرد و از شادی کودکش لذت میبرد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی فرزندش شنا میکند. مادر وحشت زده به سمت دریاچه دوید و با فریاد پسرش را صدا زد. پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.
تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد. مادر از راه رسید و از
روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت میکشید ولی عشق مادر به کودکش آنقدر زیاد بود که نمیگذاشت او بچه را رها کند. کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را کشت. پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی مناسب بیابد.
پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم
ناخنهای مادرش مانده بود. خبرنگاری که با کودک مصاحبه میکرد از و خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخم ها را نشان داد، سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت: این زخم ها را دوست دارم، اینها خراش های عشق مادرم هستند

یک داستانک زیبا

در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند.
یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند .
اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم‌اتاقیش روی تخت بخوابد آنها ساعت‌ها با یکدیگر صحبت می‌کردند، از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می‌زدند هر روز بعد از ظهر ، بیماری که تختش کنار پنجره بود ، می‌نشست و تمام چیزهایی که بیرون از پنجره می‌دید برای هم‌اتاقیش توصیف می‌کرد.
بیمار دیگر در مدت این یک ساعت ، با شنیدن حال و هوای دنیای بیرون ، روحی تازه می‌گرفت این پنجره ، رو به یک پارک بود که دریاچه زیبایی داشت مرغابی‌ها و قوها در دریاچه شنا می‌کردند و کودکان با قایقهای تفریحی‌شان در آب سر گرم بودند. درختان کهن ، به منظره بیرون ، زیبایی خاصی بخشیده بود و تصویری زیبا از شهر در افق دوردست دیده می‌شد.
همان طور که مرد کنار پنجره این جزئیات را توصیف می‌کرد ، هم‌اتاقیش چشمانش را می‌بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می‌کردروزها و هفته‌ها سپری شد
یک روز صبح ، پرستاری که برای حمام کردن آنها آب آورده بود ، جسم بی‌جان مرد کنار پنجره را دید که با آرامش از دنیا رفته بود . پرستار بسیار ناراحت شد و از مستخدمان بیمارستان خواست که مرد را از اتاق خارج کنند مرد دیگر تقاضا کرد که تختش را به کنار پنجره منتقل کنند . پرستار این کار را با رضایت انجام داد و پس از اطمینان از راحتی مرد، اتاق را ترک کرد.
آن مرد به آرامی و با درد بسیار ، خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیندازد .
بالاخره او می‌توانست این دنیا را با چشمان خودش ببینددر کمال تعجت ، او با یک دیوار مواجه شد مرد ، پرستار را صدا زد و پرسید که چه چیزی هم‌اتاقیش را وادار می‌کرده چنین مناظر دل‌انگیزی را برای او توصیف کند
پرستار پاسخ داد: شاید او می‌خواسته به تو قوت قلب بدهد. چون آن مرد اصلا نابینا بود و حتی نمی‌توانست دیوار را ببیند.

گوشی خیس !؟

گوشیتون اگر خیس شد باتری اون رو در بیارید سپس به آرامی با حوله خشک کنید

  و گوشی رو  در 1 ظرف برنج قرار دهید, برنج یکی از بهترین جذب کننده های رطوبت است

mediaImg.jpg 

شغل دوم گزارشگران مشهور فوتبال صداوسیما + عکس

بیا تو بندر.کام  WwW.Bia2BNd.com

بعد از هر اتفاق در برنامه 90، به خصوص بعدا اتفاقات جنجالی در این برنامه، یک موضوع مطرح می‌شود؛ آیا این آخرین برنامه عادل فردوسی‌پور بود؟ و هر بار معمولا اتفاق خاصی نمی‌افتد. طوری که این برنامه سال 78 پابرجاست و البته با بودن عادل فردوسی‌پور همچنان جذاب.


او با الگو برداری از گزارشگران خارجی مثل جان ماتسن انگلیسی و با استفاده از نبوغش خیلی زود گزارشگرانی چون جواد خیابانی را کنار زد. او بعدها برنامه 90 را پایه‌گذاری کرد؛ برنامه‌ای که هم مجری آن است و هم تهیه‌کننده‌اش.

البته در مورد فردوسی‌پور نمی‌شود گفت که آیا گزارشگر فوتبال شغل اولش است و اجرای برنامه 90 شغل دومش یا برعکس. در نگاه علاقه‌مندان به فوتبال او به غیر از این دو کار، شغل دیگری ندارد.

فردوسی‌پور اما در نشریات مکتوب هم دست دارد. او که اتفاقا کار فوتبال را با گزارش‌نویسی در روزنامه‌های ورزشی شروع کرد، در حال حاضر با یک ماهنامه خارجی همکاری می‌کند.

مجله ورد ساکر یکی از نشریه‌های معتبر در دنیای فوتبال به حساب می‌آید، جایی است که گاهی فردوسی‌پور از فوتبال ایران در آنجا می‌نویسد. او البته یک روز در هفته هم فارغ از مسائل فوتبال به دانشگاه صنعتی شریف می‌رود تا به تدریس زبان انگلیسی بپردازد؛ روز سه‌شنبه.   

 

ادامه مطلب در ادامه

ادامه مطلب ...

یک خرس همراه یک عروس و داماد

اکثر کسانی که حیوانات را دوست دارند از نگهداری یک سگ ویا گربه به عنوان همدم ثابت و باوفای خود خوشحال می شوند. اما Casey Anderson که یک طبیعت شناس می باشد، با یک خرس گریزلی به نام Brutus دوست شده است و او را از بدو تولد کنار خود داشته است.


بیا تو بندر

 ادامه مطلب در ادامه

ادامه مطلب ...

معرفی 10 ویرایشگر آنلاین و رایگان فایل های تصویری


Splashup
این سایت اینترفیس بسیار جالبی جهت کار روی تصاویر دارد. شما می توانید تصاویر خود از فیس بوک ، پیکاسا ، فلیکر و یا آدرس های دیگر را وارد این ابزار کنید و به ویرایش آنها بپردازید. شباهت ظاهری بسیار زیادی به فوتوشاپ دارد و بسیار قوی است.

splashup 

 

ادامه آدرس ها در ادامه

ادامه مطلب ...