من یک نفرم اما باید دو نفر باشم ...

اینگونه که من هستم اینگونه اگر باشم

بهتر که نباشم من یا جای دگر باشم

در باز شد وکم کم در کوچه به راه افتاد

این راوی سر گردان این من که اگر باشم

در بست بله لطفا آهسته جلو رفتم

گفتم سر یک کوچه باید دم در باشم

این پرسه ی هر روزه یک عادت مرموز است

دنبال تو میگردم تا مرد خطر باشم

میخواهم از اینجا تا هر جا که نمیدانم

در مشرق چشمانت مشغول سفر باشم

یک لحظه نگه دارید پس هم سفر من کو

 من یک نفرم اما باید دو نفر باشم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد